My vampire partner part : 10
اِما خشکش زد، نمیدانست چکار کند.
مرد مقابل دهانش غرید : _ در حالی که دارم تصمیم میگیرم ، زندگیتو بهت ببخشم یا نه توام منو ببوس جادوگر
با ناله ای لبهایش را مقابل دهان او حرکت داد
وقتی کاملا راضی نشد فکر کرد که میتواند او را مجبور کند همه ی کارها را برایش انجام دهد، اما سرش را کج کرد و مرد بسیار آرام لبهایش را روی دهانش کشید
_ جوری منو ببوس انگار میخوای زنده بمونی
اِما همینکار را کرد
نه به این خاطر که میخواست بیشتر از این زنده بماند
ولی به این خاطر که فکر میکرد مرد مطمئن خواهد شد که مرگ او آرام و با شکنجه انجام شود
درد نمیخواست
ابدا درد نمیخواست
وقتی اِما ، زبانش را همانطور که مرد انجام داده بود ، روی زبانش حرکت داد ، مرد دیوانه، پشت گردنش را قاب گرفت تا بیشتر از او بگیرد.
زبانش ناامیدانه زبان او را نوازش کرد و ِاما در نهایت شگفتی متوجه شد که این.... ناخوشایند نیست.
چند بار خواب اولین بوسه اش را دیده بود با اینکه میدانست هرگز بوسه ای دریافت نخواهد کرد
ولی او بوسه ای را دریافت کرده بود
حالا!
و حتى اسم مرد را نمیدانست
وقتی دوباره شروع به لرزیدن کرد مرد عقب رفت و بوسه را قطع کرد
_ سردته ؟
اِما در حال یخ زدن بود
نداشتن خون اینکار را با او میکرد
غلت زدن روی زمین خیس هیچ کمکی نکرده بود
ولی میترسید که این فقط دلیل لرزشش نباشد
+ ب..بله
نگاهش را به او دوخت و نگاهی منزجر به او انداخت
_ گل و کثافت تموم بدنتو گرفته
+ ولی تو...
با نگاه مرگبارش حرفش را ادامه نداد
مرد حمام را پیدا کرد و او را به داخل هل داد ، سپس سرش را بسمت دوش تکان داد
_ خودتو تمیز کن
+ حریم خصوصی بهم نمیدی؟
_ حریم خصوصی در کار نیست
با سرگرمی شانه اش را به دیوار تکیه داد و دستانش را روی سینه اش قفل کرد
انگار که منتظر نمایش است
_ حالا برای من برهنه شو تا چیزی که مال منه رو ببینم مال من!؟
با گیجی میخواست دوباره اعتراض کند ولی مرد سرش را بطور ناگهانی بسمت در گرفت انگار که چیزی شنیده سپس بسرعت از حمام بیرون رفت
اِما در حمام را بست و پشت سرش قفل کرد... حرکت مسخره ی دیگر..... سپس شیر دوش را باز کرد
روی زمین نشست و سرش را با دستانش گرفت و کنجکاو بود که چقدر میتواند از این مرد دیوانه دور بماند.
هتل کریان به ضخیم بودن بین دیوار اتاق هایش و عایق بندی اش معروف است... یک گروه راک در اتاق کناری اش بودند و او هرگز صدایشان را نشنیده بود.
البته هرگز با هر یک از آنها رودر رونشد... هرگز برای کمک از یک انسان جیغ نمیکشید... ولی فکرش روی خراب کردن دیوار حمام و رفتن به اتاق کناری بود
های گایز اینم از پارت شبانه البته به مناسبت ۴۰۰ تایی شدنمون لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
مرد مقابل دهانش غرید : _ در حالی که دارم تصمیم میگیرم ، زندگیتو بهت ببخشم یا نه توام منو ببوس جادوگر
با ناله ای لبهایش را مقابل دهان او حرکت داد
وقتی کاملا راضی نشد فکر کرد که میتواند او را مجبور کند همه ی کارها را برایش انجام دهد، اما سرش را کج کرد و مرد بسیار آرام لبهایش را روی دهانش کشید
_ جوری منو ببوس انگار میخوای زنده بمونی
اِما همینکار را کرد
نه به این خاطر که میخواست بیشتر از این زنده بماند
ولی به این خاطر که فکر میکرد مرد مطمئن خواهد شد که مرگ او آرام و با شکنجه انجام شود
درد نمیخواست
ابدا درد نمیخواست
وقتی اِما ، زبانش را همانطور که مرد انجام داده بود ، روی زبانش حرکت داد ، مرد دیوانه، پشت گردنش را قاب گرفت تا بیشتر از او بگیرد.
زبانش ناامیدانه زبان او را نوازش کرد و ِاما در نهایت شگفتی متوجه شد که این.... ناخوشایند نیست.
چند بار خواب اولین بوسه اش را دیده بود با اینکه میدانست هرگز بوسه ای دریافت نخواهد کرد
ولی او بوسه ای را دریافت کرده بود
حالا!
و حتى اسم مرد را نمیدانست
وقتی دوباره شروع به لرزیدن کرد مرد عقب رفت و بوسه را قطع کرد
_ سردته ؟
اِما در حال یخ زدن بود
نداشتن خون اینکار را با او میکرد
غلت زدن روی زمین خیس هیچ کمکی نکرده بود
ولی میترسید که این فقط دلیل لرزشش نباشد
+ ب..بله
نگاهش را به او دوخت و نگاهی منزجر به او انداخت
_ گل و کثافت تموم بدنتو گرفته
+ ولی تو...
با نگاه مرگبارش حرفش را ادامه نداد
مرد حمام را پیدا کرد و او را به داخل هل داد ، سپس سرش را بسمت دوش تکان داد
_ خودتو تمیز کن
+ حریم خصوصی بهم نمیدی؟
_ حریم خصوصی در کار نیست
با سرگرمی شانه اش را به دیوار تکیه داد و دستانش را روی سینه اش قفل کرد
انگار که منتظر نمایش است
_ حالا برای من برهنه شو تا چیزی که مال منه رو ببینم مال من!؟
با گیجی میخواست دوباره اعتراض کند ولی مرد سرش را بطور ناگهانی بسمت در گرفت انگار که چیزی شنیده سپس بسرعت از حمام بیرون رفت
اِما در حمام را بست و پشت سرش قفل کرد... حرکت مسخره ی دیگر..... سپس شیر دوش را باز کرد
روی زمین نشست و سرش را با دستانش گرفت و کنجکاو بود که چقدر میتواند از این مرد دیوانه دور بماند.
هتل کریان به ضخیم بودن بین دیوار اتاق هایش و عایق بندی اش معروف است... یک گروه راک در اتاق کناری اش بودند و او هرگز صدایشان را نشنیده بود.
البته هرگز با هر یک از آنها رودر رونشد... هرگز برای کمک از یک انسان جیغ نمیکشید... ولی فکرش روی خراب کردن دیوار حمام و رفتن به اتاق کناری بود
های گایز اینم از پارت شبانه البته به مناسبت ۴۰۰ تایی شدنمون لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
- ۱۷.۸k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط